توقف و ناامیدی یا تقلا و تلاش برای عبور
پیشبینی شرایط برای فضاهایی مانند فضای استارتاپی چه برای کشور و چه در نقاط دیگر دنیا کار بسیار پیچیده و سختی است. اگر به روندی که در دنیا اتفاق افتاده، نگاهی داشته باشیم، میبینیم که مثلاً با بروز و ظهور مفهومی مثل متاورس بین شرکتها، جنگی برای استخدام مهندسان و متخصصان علوم کامپیوتری درگرفت.
این امر باعث ایجاد حباب در این فضا شد و کسی هم نمیتوانست آن را پیشبینی کند و در نهایت هم این حباب ترکید. کارآفرینی و سرمایهگذاری خیلی با هم متفاوت نیستند، خطراتی که کارآفرینی را تهدید میکند، سرمایهگذاری را هم تهدید میکند. مهمترین آنها شرایط ناپایدار ایران است.
قطعکردن اینترنت و تزریق ناامیدی به فضای کسبوکار، باعث میشود شرایط ناپایداری حاکم باشد. البته از منظر دیگری میتواند فرصت باشد. یعنی در چنین شرایطی مشکلات جدیدی به وجود میآیند که باید حل شوند. این مشکلات را چه چیزی حل میکند؟ نوآوری!
نوآوری و استارتاپها میتوانند مشکلات جامعه را حل کنند؛ آن هم در هر برههای و در هر شرایطی. با همین باور من پیشبینی میکنم که ما نسل جدیدی از استارتاپها را در آینده خواهیم دید.
شرایط هم با گذشته فرق کرده است. الان جهان، جهانی است که نمیتواند چنین روندی در آن ادامهدار باشد. روند محدودیت و قطعی اینترنت حتماً در نقطهای پایان میپذیرد؛ چون بههرحال اثرات منفی آن دیده میشود. من خوشبینم که محدودیتها در کوتاهمدت یا میانمدت برداشته خواهد شد و اوضاع به همین منوال نخواهد بود؛ چون اصلاً نمیتوانیم چنین وضعیتی را در بلندمدت ادامه بدهیم و این را هر کسی میداند که اگر اینترنت نباشد نوآوری امکانپذیر نیست.
رفع محدودیت از گوگل و برخی پلتفرمهای دیگر هم نشاندهنده همین موضوع است که متوجه اشتباهشان شدند و آن را رفع فیلتر کردند. اما برای کسبوکارها مسئله این است که باید برای شرایطی که اینترنت به حالت نرمال برمیگردد، آماده باشند. چون مشکل سرمایهگذاری نیز همزمان حل خواهد شد. مسئله دیگری که اهمیت دارد این است که سرمایهگذاری خطرپذیر یک فرهنگ است.
فرهنگسازی هم خیلی مربوط به شرایط نیست. مشکل فرهنگسازی بسیار ریشهایتر از آن است که بخواهیم این چالش را به شرایط امروز ربط بدهیم. منکر این نیستم که شرایط فعلی که کسبوکارها با آن درگیرند، سرمایهگذاری را سختتر میکند، اما حرف من این است که فرهنگ سرمایهگذاری خطرپذیر بهدرستی جا نیفتاده است. وقتی شرایط پایدار نباشد، اولین کسانی که از اکوسیستم خارج میشوند، سرمایهگذاران سنتی هستند.
چرا؟ چون راههای درآمد دیگری که هم زودبازده باشند و هم دردسر کمتری داشته باشند، وجود دارد. صنعت ساختمان و ملک یکی از آنهاست. سرمایهگذاری در استارتاپ دردسرهای خودش را دارد و اگر فرهنگ خطرپذیری آن کمرنگ شود، اولین گروهی که از این حوزه خارج خواهند شد، سرمایهگذاران سنتی هستند که به هر دلیلی تصمیم گرفته بودند روی استارتاپها سرمایهگذاری کنند.
اما اگر بخواهم با نگاه به آینده، شکل سرمایهگذاریهای پیش رو را تشریح کنم، باید بگویم همانطور که قبلاً اشاره شد، من به شرایط خوشبینم. حاکمیت هم به این نتیجه رسیده که نمیتواند اینترنت را بهکلی قطع کند. مدل اینترنتی مانند مدل چین جواب نمیدهد، ما چین نیستیم، اما واقعیت این است که جذب سرمایه بسیار سخت خواهد شد.
توصیهام به استارتاپها این است که تا میتوانند بهصورت بوتاسترپ جلو بروند یا از سرمایهگذارانی جذب سرمایه کنند که بتوانند بازاری هم برای استارتاپ ایجاد کنند و در عین حال به محصول و توسعه بازار خودشان نیز فکر کنند و در نهایت هم هزینههایشان را پایین بیاورند.
ما در سال ۱۴۰۱ در فاز توسعه بودیم. هم میزان بودجه سرمایهگذاری خود را تا سهبرابر افزایش دادیم و هم در مشهد دفتر و فضای کار اشتراکی دیجینکست را راهاندازی کردیم. با وجود مشکلاتی که شرایط فعلی ایجاد کرده، ما بهعنوان یک شرکت سرمایهگذاری با قدرت در کنار تیمهایی که روی آنها سرمایهگذاری کردیم و میکنیم، خواهیم بود تا بتونیم از این شرایط عبور کنیم.
برای آینده دو راه وجود دارد؛ توقف و ناامیدی یا تقلا و تلاش برای عبور از این مرحله که ما راه سختتر را انتخاب کردهایم.